نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

شب قدر

سلام عسلم خوشگلم دیشب،شب قدر بود و آخرین شب از شبهای احیا دیشب هر سه به هم رفتیم امامزاده سید عباس که برادر امام رضا ست امسال جوشن رو کامل خوندن و کلا مراسم عالی برگزار شد و شما هم طبق معمول دنبال این بودی که کی و کجا شمع روشن کردن و بری فوت کنی همه امامزاده رو برای یک شمع روشن زیر پا می گذاشتی و بعد که بهش می رسیدی دور و برت رو یک نگاهی می نداختی و شمع رو با زیرکی فوت می کردی الهی فدات بشم که شیطنت رو توی امامزاده هم ول نمی کنی این هم یک سوپرایز برات به زبان ژاپنی نوشته شده: رضا جونی و مامان و بابا ...
22 مرداد 1391

این روزهای کشور قشنگمون

سلام عزیزم سلام همه هستی من خوبی پسرم این پست رو می خوام برات بگذارم نه برای اینکه از خودت و من و باباجونی بگم برای اینکه از کشورمون بگم هیفم اومد اینجا از همه چیز های دور و برت بگم و از وطنت نگم این روزا یک خبری که خیلی به گوش می رسه موضوع عوض شدن قانون تعداد فرزنده تا امروز همه از چهارمین فرزند می ترسیدن و حتی یکی رو هم با زور بدنیا می آوردن و این فکر و این تبلیغات همه رو به دو فرزندی متمایل کرده بود و نمی دونم از کجا اومده بود ولی این نسل کسی خاموش ما ایرونی ها و این شاید شیعه کشی یا هم ترس پیدا نشدن یک لقمه نون و اینکه تعدادمون زیاد بشه دیگه جایی برای آموزش و درمان نمی مونه بود یا ترس های دیگه ولی همه و همه باعث شده بود که ...
21 مرداد 1391

کلاس زبان

سلام عزیزم خوبی خوششگلم امروز انقده ذوق زده ام که نگوووووو امروز بعد از سه جلسه ای که رفتی کلاس زبان از مربیت، سمیه جون پرسیدم که وضعیت رضا توی کلاس چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟ مربیت هم با روی باز جواب داد عالیییییییییییییــــــــــــــــــــــــــــــــی مخصوصا با توجه به سنش که از همه بچه ها کوچکتره اما از همه زودتر مطلب رو می گیره و با من همکاری می کنه وای من رو می گی رضا دوست نداشتم مربیت ساکت بشه و سر تا پا شده بودم همه گوش مربیت که خیلی ازت راضی بود و به ادامه کارت امیدوار بعد از اون با مامان رضا،یکی از همکلاسی هات که اتفاقا اسمش رضا ست و چون دوست نداره مامانش ازش جدا بشه با هم سر کلاس می شینن صحبت کردم و گفت:پسر شم...
19 مرداد 1391

درود بر شیران پارسی

دیشب دو شهر اطراف بابل شاهد طلایی شدن ورزشکاران خود بود. آمل در غرب و  قائمشهر در شرق بابل شاهد دو شیرمرد طلایی ایران زمین بود که دل میلیون ها ایرانی را شاد کرد. «قاسم رضایی» از شهر آمل ، در عین شگفتی و اقتدار با صلابت قهرمان المپیک شد تا ۶ شاگرد محمد بنا ۳ طلا را برای ایران اسلامی به ارمغان آوردند. مطمئنا این طلا برای ما ایرانی ها ۴ بود ، چون «سعید عبدولی» طلایی واقعی کشتی فرنگی ایران بود و تا ابد برای ما پهلوان و قهرمان خواهد ماند. و اما «بهداد سلیمی» ، «قویترین مرد جهان» باز هم بر سکوی نخست تکیه زد ، اما این بار در آوردگاه بسیار بزرگ تری همچون المپیک. بهد...
18 مرداد 1391

مشهد این هفته

سلام عسلم سلام همه زندگیم خوبی گلم؟ خوبی عزیزترینم این هفته هم مثل همهء این هفته های اخیر باز رفتیم مشهد این هفته من خیـــــــــــلی شوق داشتم چون دوباره عمه شده بودم و دل توی دلم نبود تا الینا خانم رو ببینم وای عمه شدن هر چند برای سومین بار باشه بازم انگار اولین برادر زادهء که به دنیا اومده شیرینه و جیگرت براش در می یاد شما هم که خیلی برات جذاب بود و بدت نمی یومد بیاریمش بجنورد و همش می گفتی پولش رو هم که دادیم بریم پیش الینا...وای من و بابایی رو می گی آب می شدیم که کسی فک نکنه من یا بابا جون بهت یاد دادیم که این رو بگی این روزا خیلی حرفات شاخ بر انگیز شده و من و بابایی کیف می کنیم که شما اینقدر به همه ...
8 مرداد 1391